to enlist, to register, to enroll
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من تصمیم گرفتم برای ترم آینده در دانشکده ثبتنام کنم.
I decided to enlist in the community college for the upcoming semester.
او تصمیم گرفت در دورهی آنلاین ثبتنام کند.
She decided to register for the online course.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ثبتنام کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ثبتنام کردن